فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Offhandedly

ˈɔfˈhændɪdli ˈɒfˈhændɪdli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

بدون فکر، بی‌مقدمه، بی‌تامل، فی‌البداهه، بی‌آمادگی، بدون آمادگی قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Sarah offhandedly suggested they go see a movie instead of staying in.

سارا بی‌مقدمه پیشنهاد داد که به جای خانه ماندن بروند فیلم ببینند.

She offhandedly remarked that she was thinking of quitting her job.

او بدون آمادگی قبلی گفت که به استعفا فکر می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offhandedly

  1. adverb in a casually inconsiderate manner
    Synonyms:
    offhand offhanded
  1. adjective
    Synonyms:
    thoughtlessly heedlessly nonchalantly

ارجاع به لغت offhandedly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offhandedly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offhandedly

لغات نزدیک offhandedly

پیشنهاد بهبود معانی