Office Boy

American: ˈɑːfəsˌbɔɪ British: ˈɒfɪsboɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun phrase
پیشخدمت، فراش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد office boy

  1. noun male office assistant
    Synonyms:
    messenger boy errand boy gofer page copyboy boy Friday

ارجاع به لغت office boy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «office boy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/office boy

لغات نزدیک office boy

پیشنهاد بهبود معانی