با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Office Building

    ˈɑːfɪs ˌbɪldɪŋ ˈɒfɪs ˌbɪldɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      office buildings

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    ساختمان اداری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She works in a modern office building downtown.
    - او در یک ساختمان اداری مدرن در مرکز شهر کار می‌کند.
    - They held the meeting in the top floor of the office building.
    - آن‌ها جلسه را در بالاترین طبقه‌ی ساختمان اداری برگزار کردند.
    - They are planning to renovate the old office building next year.
    - آنها درحال برنامه‌ریزی برای بازسازی این ساختمان اداری قدیمی در سال آینده هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد office building

    1. noun a large building that contains offices

    ارجاع به لغت office building

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «office building» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/office-building

    لغات نزدیک office building

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی