شکل جمع:
officesشغل، مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، احراز مقام، اشتغال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
It was done through my brother's good offices.
آن کار به همت نیک برادرم انجام شد.
public office
شغل دولتی
a man's worth does not depend on his office; rather the worth of his office depends on him
نه به منصب بود بلندی مرد / بلکه منصب شود به مرد بلند
office job
شغل اداری
the office of mayor
شغل شهرداری، مقام شهردار
Her main office in life was to help others.
کار عمدهی او در زندگی کمک به دیگران بود.
His frozen fingers could not perform their office.
انگشتان یخزدهی او نمیتوانستند کار خود را انجام بدهند.
the office of the president
مقام ریاست
Which political party was in office five years ago?
پنج سال پیش کدام حزب سیاسی بر سر کار بود؟
The Democrats have been out of office for four years.
چهار سال است که دموکراتها قدرت را در دست ندارند.
(مراسم)، نیایش (رجوع شود به: divine office)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the office of the mass
مراسم عشای ربانی
the offices of the dead
مراسم وابسته به کفن و دفن
(کلیسا) رسم
a priest reciting his office
کشیشی که دعای خود را میخواند
(محل یا ساختمان) اداری، وابسته به اداره، اداری، دفتری، محل کار، اداره، دفتر کار
a lawyer's office
دفتر وکیل دادگستری
lost property office
دفتر اشیای گمشده
Our office is ten stories high.
ادارهی ما ده طبقه است.
office workers
کارمندان دفتری، کارمندان اداری
office equipment
لوازم دفتر (یا اداره)
(در خانه) اتاق کار، اتاق مطالعه
I have turned one of the bedrooms into an office.
یکی از اتاقها را اتاق کار کردهام.
(امریکا) ادارهی کل (کوچکتر از وزارت)
Our central office is in New York.
ادارهی مرکزی ما در نیویورک است.
Patent Office
ادارهی کل ثبت اختراعات و امتیازات
U.S. Printing Office
ادارهی کل چاپخانههای دولت فدرال
مطب، باجه، دیوان
a doctor's office
مطب پزشکی
a ticket office at a station
باجهی فروش بلیط در ایستگاه
(انگلیس) وزارت
the Home Office
وزارت کشور
the Foreign Office
وزارت امور خارجه (برون مرز)
War Office
وزارت جنگ
مصدر کار، در تصدی
ساختمان اداری (معمولاً بزرگ و شامل چند اداره)
غیرشاغل، غیرمتصدی
ساختمان اداری
از مقامی استعفا دادن، از منصب کنارهگیری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «office» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/office