شکل جمع:
provincesاستان، ایالت، ولایت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Literary matters are outside his province.
مطالب ادبی از قلمرو (دانش) او بیرون است.
the province of Sa¨di
قلمرو سعدی
Technology has invaded every province of life.
تکنولوژی همهی زمینههای زندگی را تحتالشعاع قرار داده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «province» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/province