شکل جمع:
realmsزمینه، عرصه، گستره، حوزه، قلمرو، دایره
He is a leading expert in the realm of artificial intelligence.
او متخصصی برجسته در حوزهی هوشمصنوعی است.
The discussion stayed within the realm of theoretical physics.
بحث در دایرهی فیزیک نظری باقی ماند.
The realm of scientific research is constantly expanding.
گسترهی تحقیقات علمی بهطور مداوم درحال گسترش است.
He extended his power throughout the whole realm.
او قدرت خود را در سرتاسر آن حوزه تعمیم داد.
the realm of science
قلمرو علم
within the realm of possibility
در محدودهی امکانات
the realm of Sa'di
(مجازی) قلمرو سعدی
قلمرو، سرزمین، مملکت، ناحیه، سلطنت، پادشاهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was known as the fairest maiden in the realm.
او بهعنوان زیباترین دوشیزه در قلمرو شناخته میشد.
He was banished from the realm for his crimes.
او بهدلیل جنایاتش از مملکت تبعید شد.
The borders of the realm were heavily guarded.
مرزهای پادشاهی بهشدت محافظت میشدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «realm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/realm