با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Scope

skoʊp skəʊp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scoped
  • شکل سوم:

    scoped
  • سوم شخص مفرد:

    scopes
  • وجه وصفی حال:

    scoping
  • شکل جمع:

    scopes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    هدف، منظور، فحوا
  • verb - transitive
    با تلسکوپ دیدن
  • noun countable
    حوزه، وسعت، میدان دید، آزادی عمل، میدان، قلمرو
    • - There is considerable scope for initiative in this job.
    • - در این شغل فرصت زیادی برای ابتکار وجود دارد.
    • - the scope of this book
    • - چیزهای که این کتاب آن‌ها را دربرمی‌گیرد
    • - This problem is beyond his scope.
    • - این مسئله از فهم او خارج است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد scope

  1. noun extent or range of something
    Synonyms: ambit, amplitude, area, breadth, capacity, compass, comprehensiveness, confines, elbow room, extension, field, field of reference, freedom, fullness, latitude, leeway, liberty, margin, opportunity, orbit, outlook, play, purview, radius, reach, room, run, space, span, sphere, wideness

ارجاع به لغت scope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scope

لغات نزدیک scope

پیشنهاد بهبود معانی