فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scooter

ˈskuːt̬ər ˈskuːtə

گذشته‌ی ساده:

scootered

شکل سوم:

scootered

سوم‌شخص مفرد:

scooters

وجه وصفی حال:

scootering

شکل جمع:

scooters

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

اسکوتر، اسکوتر برقی

She bought a new scooter for her birthday.

او برای تولدش یک اسکوتر جدید خرید.

The scooter whizzed past me on the sidewalk.

اسکوتری در پیاده‌رو از کنارم گذشت.

noun countable

موتورسیکلت، موتور اسکوتر (موتورسیکلت سبک با چرخ‌های کوچک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I saw a scooter parked outside the cafe.

یک موتورسیکلت را دیدم که بیرون کافه پارک شده بود.

He had to get his scooter repaired after the accident.

او پس‌از تصادف مجبور به تعمیر موتورسیکلتش شد.

noun countable

ویلچر (برای معلولین)

She uses a scooter to get around because of her mobility issues.

او به‌دلیل مشکلات حرکتی از ویلچر برای رفت‌وآمد استفاده می‌کند.

She uses a scooter since she injured her leg.

او از زمانی‌که پایش آسیب دیده است از ویلچر استفاده می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scooter

  1. noun a sailing vessel with runners and a cross-shaped frame; suitable for traveling over ice
    Synonyms:
    iceboat ice-yacht bike motorbike motor-scooter
  1. noun large black diving duck of northern parts of the northern hemisphere
    Synonyms:
    scoter
  1. noun a motorboat resembling a motor scooter
    Synonyms:
    sea-scooter water-scooter

ارجاع به لغت scooter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scooter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scooter

لغات نزدیک scooter

پیشنهاد بهبود معانی