گذشتهی ساده:
scooteredشکل سوم:
scooteredسومشخص مفرد:
scootersوجه وصفی حال:
scooteringشکل جمع:
scootersاسکوتر، اسکوتر برقی
She bought a new scooter for her birthday.
او برای تولدش یک اسکوتر جدید خرید.
The scooter whizzed past me on the sidewalk.
اسکوتری در پیادهرو از کنارم گذشت.
موتورسیکلت، موتور اسکوتر (موتورسیکلت سبک با چرخهای کوچک)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw a scooter parked outside the cafe.
یک موتورسیکلت را دیدم که بیرون کافه پارک شده بود.
He had to get his scooter repaired after the accident.
او پساز تصادف مجبور به تعمیر موتورسیکلتش شد.
ویلچر (برای معلولین)
She uses a scooter to get around because of her mobility issues.
او بهدلیل مشکلات حرکتی از ویلچر برای رفتوآمد استفاده میکند.
She uses a scooter since she injured her leg.
او از زمانیکه پایش آسیب دیده است از ویلچر استفاده میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scooter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scooter