فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Scoot

skuːt skuːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
به‌سرعت و مثل تیر شهاب رفتن، جستن، سرعت داشتن، ناگهان سرخوردن، لیز خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scoot

  1. verb hurry
    Synonyms:
    rush hasten speed move dash run fly bolt race dart zip scurry hustle scamper whiz accelerate expedite make haste move fast be quick hurry up make time shake a leg step on it make tracks get a move on go like lightning split skedaddle vamoose clear out beeline spur

ارجاع به لغت scoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scoot

لغات نزدیک scoot

پیشنهاد بهبود معانی