گذشتهی ساده:
scootedشکل سوم:
scootedسومشخص مفرد:
scootsوجه وصفی حال:
scootingتند رفتن، سریع رفتن، بهسرعت حرکت کردن
We need to scoot to the airport if we want to catch our flight.
اگر میخواهیم به پروازمان برسیم، باید سریع به فرودگاه برویم.
She scooted out of the office as soon as the meeting ended.
او بهمحض پایان جلسه، فوراً از دفتر خارج شد.
انگلیسی آمریکایی کنار رفتن، جابهجا شدن، جا باز کردن (هنگام نشستن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She scooted her chair to the side to make space.
او صندلیاش را کمی کنار کشید تا فضا باز شود.
Please scoot closer so we can take the group photo.
لطفاً کمی جلوتر برو تا بتوانیم عکس گروهی بگیریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scoot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scoot