با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Scoot

skuːt skuːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
به‌سرعت و مثل تیر شهاب رفتن، جستن، سرعت داشتن، ناگهان سرخوردن، لیز خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scoot

  1. verb hurry
    Synonyms: accelerate, beeline, be quick, bolt, clear out, dart, dash, expedite, fly, get a move on, go like lightning, hasten, hurry up, hustle, make haste, make time, make tracks, move, move fast, race, run, rush, scamper, scurry, shake a leg, skedaddle, speed, split, spur, step on it, vamoose, whiz, zip

ارجاع به لغت scoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scoot

لغات نزدیک scoot

پیشنهاد بهبود معانی