با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hurry Up

ˈhɜri ʌp ˈhʌri ʌp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): hurry-up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B1
عجله کردن، شتاب کردن، سریع بودن، تند شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Hurry up, the concert is about to start!
- سریع باش، کنسرت درحال شروع شدن است.
- I always hurry up when I'm running late for work.
- من همیشه وقتی دیر سر کار می‌روم، عجله می‌کنم.
adjective
عجله‌ای، سریع، تند
- The hurry-up project left no room for mistakes.
- پروژه‌ی سریع هیچ‌جایی برای اشتباه باقی نگذاشت.
- They had to make a hurry-up decision about the event location.
- آن‌ها باید تصمیمی عجله‌ای در مورد مکان مسابقه می‌گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hurry up

  1. phrasal verb to move or do things more quickly
    Synonyms: shake a leg, go faster, make haste

ارجاع به لغت hurry up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurry up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hurry-up-2

لغات نزدیک hurry up

پیشنهاد بهبود معانی