Hurry-scurry Or Hurry-skurry

    American: ˈhɜːriːˈskɜːriːɔːrˈhɜːri British: ˈhʌrɪˈskʌrɪɔːˈhʌri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun verb - intransitive adjective adverb
    جنب‌و‌جوش، بیا‌و‌برو، شلوغ‌و‌پلوغی، درهم‌و‌برهمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun verb - intransitive adjective adverb
    با دستپاچگی عمل کردن، شورتی‌گری، تند و بد کار کردن، شلوغ‌پلوغ کردن
    noun verb - intransitive adjective adverb
    درهم‌و‌برهم، شلوغ‌پلوغ، نابه‌سامان
    noun verb - intransitive adjective adverb
    به‌طور درهم‌و‌برهم، با آشفتگی
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت hurry-scurry or hurry-skurry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hurry-scurry or hurry-skurry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hurry-scurry or hurry-skurry

    لغات نزدیک hurry-scurry or hurry-skurry

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند