شکل جمع:
gaysصفت تفضیلی:
gayerصفت عالی:
gayestهمجنسگرا
He is gay.
او همجنسگرا است.
gay rights
حقوق مدنی همجنسگرایان
a gay activist
طرفدار حقوق مدنی همجنسگرایان
خوش، خوشحال، شوخ، سردماغ، سر کیف، شاد، سرزنده، مسرور، خوشحال، سبکدل، پدرام، درخشان، سروربخش، معاشرتی و لذت گرای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The children were gay and carefree.
بچهها شاد و خرم بودند.
gay colors
رنگهای شاد و درخشان
a gay life
زندگی پر معاشرت و خوش
هرزه، عیاش و بیبندوبار
همجنسگرا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gay