آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آذر ۱۴۰۴

    Wanton

    ˈwɑntən ˈwɒntən

    معنی wanton | جمله با wanton

    adjective formal

    بی‌ملاحظه، بی‌پروا، بی‌رحم، افسارگسیخته، ویرانگر، بی‌اعتنا، مخرب

    The wildfire was made worse by the wanton setting of illegal campfires in the area.

    آتش‌سوزی جنگل به‌دلیل افروختن بی‌پروای آتش‌های کمپ غیرقانونی، بدتر شد.

    The factory’s wanton waste of water raised serious environmental concerns.

    هدررفت مخرب آب توسط آن کارخانه، نگرانی‌های جدی محیط‌زیستی ایجاد کرد.

    adjective

    قدیمی هرزه، بی‌بندوبار، جلف، بی‌عفت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    His grandmother disapproved of her wanton behavior at parties.

    مادربزرگش از رفتار جلف او در مهمانی‌ها ناراضی بود.

    Rumors spread quickly about her wanton appearance at the festival.

    شایعات درباره‌ی ظاهر بی‌بندوبار او در جشنواره به‌سرعت پخش شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wanton

    1. adjective extravagant, lustful
      Synonyms:
      fast shameless licentious promiscuous libidinous lewd outrageous abandoned profligate wayward unprincipled unscrupulous libertine lax speedy x-rated
      Antonyms:
      moral decent clean righteous
    1. adjective cruel, malicious
      Synonyms:
      mean wicked evil malicious spiteful vicious senseless unjust unfair arbitrary groundless unjustified gratuitous unprovoked uncalled-for unasked needless inconsiderate merciless willful perverse contrary wayward ornery motiveless unjustifiable accidentally on purpose double-crossing
      Antonyms:
      kind nice gentle
    1. adjective careless
      Synonyms:
      reckless heedless rash wild frivolous free unrestrained extravagant wasteful variable inconstant changeable volatile fickle prodigal spendthrift lavish unreserved thriftless immoderate intemperate capricious devil-may-care fitful fluctuating hot and cold up and down whimsical profuse spoiled outrageous unfettered fanciful
      Antonyms:
      careful thoughtful observant wise
    1. noun profligate person
      Synonyms:
      libertine rake debauchee

    ارجاع به لغت wanton

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wanton» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wanton

    لغات نزدیک wanton

    • - wanting
    • - wanting in
    • - wanton
    • - wantoner
    • - wantonly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.