صفت تفضیلی:
more senselessصفت عالی:
most senselessبیحس، بیمعنی، احمق، احمقانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The blow knocked him senseless.
ضربه او را بیهوش کرد.
a senseless tradition
یک سنت بیمعنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «senseless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/senseless