صفت تفضیلی:
more inconsistentصفت عالی:
most inconsistentناهماهنگ، ناسازگار، مغایر، در تضاد، متناقض
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Acts which were inconsistent with his promises.
اعمالی که با قولهای او ناسازگار بود.
inconsistent with truth
ناسازگار با واقعیت
the accused man's inconsistent statements
اظهارات ضد و نقیض متهم
(شخص) بی ثبات، دمدمی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inconsistent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inconsistent