با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unpredictable

ˌʌnprɪˈdɪktəbl ˌʌnprɪˈdɪktəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unpredictable
  • صفت عالی:

    most unpredictable

معنی

adjective B2
غیرقابل‌پیشگویی، غیرقابل‌استناد، دمدمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unpredictable

  1. adjective changeable
    Synonyms: capricious, chance, chancy, dicey, doubtful, erratic, fickle, fluctuating, fluky, from left field, hanging by a thread, iffy, incalculable, inconstant, random, touch and go, touchy, uncertain, unforeseeable, unreliable, unstable, up for grabs, variable, whimsical
    Antonyms: constant, predictable, unchanging, unvarying

ارجاع به لغت unpredictable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unpredictable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unpredictable

لغات نزدیک unpredictable

پیشنهاد بهبود معانی