فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Unpredictability
ˌʌnprɪˌdɪktəˈbɪlət̬i
ˌʌnprɪˌdɪktəˈbɪləti
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
عدم قابلیت پیش‌بینی، پیش‌بینی‌ناپذیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The unpredictability of the stock market makes it difficult for investors to make informed decisions.
پیش‌بینی‌ناپذیری بازار سهام تصمیم‌گیری آگاهانه را برای سرمایه‌گذاران سخت می‌کند.
The unpredictability of the weather in this region makes it difficult to plan outdoor activities.
پیش‌بینی‌ناپذیری هوای این منطقه برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های خارج از منزل را سخت می‌کند.
مترادف و متضاد unpredictability
-
noun lacking predictabilitySynonyms:volatilityAntonyms:predictability
-
noun the quality of being guided by sudden unpredictable impulsesSynonyms:capriciousness
ارجاع به لغت unpredictability
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «unpredictability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unpredictability
لغات نزدیک unpredictability
- - unpracticed
- - unprecedented
- - unpredictability
- - unpredictable
- - unpregnant