فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Predictability

prɪˌdɪktəˈbɪlət̬i prɪˌdɪktəˈbɪləti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

قابلیت پیش‌بینی، پیش‌بینی‌پذیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Although her job is boring and monotonous, she likes the sense of predictability and security that it gives her.

اگرچه کار او خسته‌کننده و یکنواخت است اما حس پیش‌بینی‌پذیری و امنیتی را که به او می‌دهد، دوست دارد.

The predictability of their daily lives was both comforting and boring.

پیش‌بینی‌پذیری زندگی روزمره‌ی آن‌ها هم اطمینان‌بخش بود و هم خسته‌کننده.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predictability

  1. noun the quality of being predictable
    Antonyms:
    unpredictability

لغات هم‌خانواده predictability

ارجاع به لغت predictability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predictability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predictability

لغات نزدیک predictability

پیشنهاد بهبود معانی