فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Predictable

prɪˈdɪktəbl prɪˈdɪktəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more predictable
  • صفت عالی:

    most predictable

معنی

adjective B2
قابل پیش‌بینی، قابل پیش‌گویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predictable

  1. adjective easy to foretell
    Synonyms:
    likely expected foreseeable certain sure anticipated foreseen calculable prepared sure-fire
    Antonyms:
    unexpected unforeseen unpredictable improbable

لغات هم‌خانواده predictable

ارجاع به لغت predictable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predictable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predictable

لغات نزدیک predictable

پیشنهاد بهبود معانی