گذشتهی ساده:
predictedشکل سوم:
predictedسومشخص مفرد:
predictsوجه وصفی حال:
predictingپیشگویی کردن، پیشبینی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You can never predict what would happen next.
هرگز نمیتوانید پیشبینی کنید چه اتفاقی خواهد افتاد.
Snow is predicted for tomorrow.
برای فردا برف پیشبینی شده است.
I predict that it will be a boy.
پیشگویی میکنم که پسر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «predict» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predict