فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Omen

ˈoʊmən ˈəʊmən

گذشته‌ی ساده:

omened

شکل سوم:

omened

سوم‌شخص مفرد:

omens

وجه وصفی حال:

omening

شکل جمع:

omens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

فال، نشانه، پیشگویی، به فال نیک گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a bad omen

شگون بد، مرغوا

good omen

شگون خوب، مروا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The black clouds omened bad weather.

ابرهای سیاه نشانه‌ی هوای بد بود.

the omen of victory

نشانه‌ی پیروزی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omen

  1. noun sign of something to come
    Synonyms:
    indication warning sign harbinger foretoken presage portent prognostic prophecy premonition foreboding prognostication auspice bodement augury straw writing on the wall

ارجاع به لغت omen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/omen

لغات نزدیک omen

پیشنهاد بهبود معانی