امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Omen

ˈoʊmən ˈəʊmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    omened
  • شکل سوم:

    omened
  • سوم‌شخص مفرد:

    omens
  • وجه وصفی حال:

    omening
  • شکل جمع:

    omens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
فال، نشانه، پیشگویی، به فال نیک گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a bad omen
- شگون بد، مرغوا
- good omen
- شگون خوب، مروا
- The black clouds omened bad weather.
- ابرهای سیاه نشانه‌ی هوای بد بود.
- the omen of victory
- نشانه‌ی پیروزی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omen

  1. noun sign of something to come
    Synonyms: augury, auspice, bodement, boding, foreboding, foretoken, harbinger, indication, portent, premonition, presage, prognostic, prognostication, prophecy, straw, warning, writing on the wall

ارجاع به لغت omen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omen

لغات نزدیک omen

پیشنهاد بهبود معانی