فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Omen

ˈoʊmən ˈəʊmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    omened
  • شکل سوم:

    omened
  • سوم شخص مفرد:

    omens
  • وجه وصفی حال:

    omening
  • شکل جمع:

    omens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    فال، نشانه، پیشگویی، به فال نیک گرفتن
    • - a bad omen
    • - شگون بد، مرغوا
    • - good omen
    • - شگون خوب، مروا
    • - The black clouds omened bad weather.
    • - ابرهای سیاه نشانه‌ی هوای بد بود.
    • - the omen of victory
    • - نشانه‌ی پیروزی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد omen

  1. noun sign of something to come
    Synonyms: augury, auspice, bodement, boding, foreboding, foretoken, harbinger, indication, portent, premonition, presage, prognostic, prognostication, prophecy, straw, warning, writing on the wall

ارجاع به لغت omen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omen

لغات نزدیک omen

پیشنهاد بهبود معانی