شوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The foreboding looks of the doctor who was examining the body.
قیافهی شوم دکتری که مرده را معاینه میکرد.
The driver's obvious drunkenness filled me with foreboding.
مستی آشکار راننده مرا حسابی دلواپس کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foreboding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foreboding