فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Luck

lʌk lʌk

گذشته‌ی ساده:

lucked

شکل سوم:

lucked

سوم‌شخص مفرد:

lucks

وجه وصفی حال:

lucking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive uncountable A2

شانس، بخت، اقبال، خوشبختی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

bad luck

بخت بد

good luck

بخت خوب

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Luck too has a role in the history of nations.

بخت هم در تاریخ ملتها نقش دارد.

Hard luck followed him throughout his life.

بخت نامساعد همه‌ی عمر در تعقیب او بود.

Hard work and luck were the secrets of his success.

راز موفقیت او پرکاری و خوش شانسی بود.

This charm will bring you luck.

این طلسم شگون دارد.

He had better luck with his investment in our company.

سرمایه‌گذاری او در شرکت ما موفقیت‌آمیزتر بود.

He lucked into a valuable stamp.

او شانسی یک تمبر گران‌بها پیدا کرد.

Today he is in luck and keeps winning.

امروز بخت به او روی آورده و مرتباً برنده می‌شود.

I lucked out in the exam.

در امتحان شانس آوردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد luck

  1. noun good fortune
    Synonyms:
    success advantage profit prosperity victory win happiness opportunity blessing good luck wealth break lucky break occasion windfall smile stroke karma kismet fortunateness run of luck streak of luck serendipity health godsend triumph weal fluke big break in the cards
    Antonyms:
    misfortune bad fortune
  1. noun chance
    Synonyms:
    fortune fate destiny occasion accident occurrence hazard hap break toss-up fifty-fifty happenstance fortuity unforeseen event

Phrasal verbs

luck out

شانس آوردن

Idioms

as luck would have it

بر حسب اتفاق، اتفاقاً، تصادفاً

crow (or push) one's luck

(عامیانه) بیش از حد به بخت اتکا کردن، مخاطره کردن

down on one's luck

دچار بدبیاری، بداقبال

in luck

کامکار، خوش‌شانس، خوش‌اقبال، روی‌شانس

out of luck

بداقبال، دچار بدشانسی یا بدبیاری

Idioms بیشتر

try one's luck

بخت خود را آزمودن، با اتکا به بخت دست به کاری زدن

worse luck

بدبختانه، متأسفانه

لغات هم‌خانواده luck

  • noun
    luck

ارجاع به لغت luck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «luck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/luck

لغات نزدیک luck

پیشنهاد بهبود معانی