شکل جمع:
accidentsتصادف، حادثه، سانحه، واقعه، مصیبت، اتفاق (بد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He said it was just a little accident and not to worry about it.
او گفت که فقط اتفاقی کوچک بوده و لازم نیست نگران باشی.
Be careful with that knife, you don’t want an accident in the kitchen.
حواست به چاقو باشد؛ نمیخواهی که در آشپزخانه حادثهای رخ دهد.
No one was seriously injured in the accident, thankfully.
خوشبختانه کسی در این تصادف آسیب ندید.
a car accident
تصادف اتومبیل
to have an accident
دچار سانحه شدن
a cerebral accident
عارضهی مغزی
تصادف، اتفاق، شانس، بخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That meeting was a pure accident, but it changed my life forever.
آن ملاقات کاملاً اتفاقی بود، اما زندگیام را برای همیشه تغییر داد.
Some scientists believe that life on Earth is just a happy accident.
برخی دانشمندان معتقدند که حیات روی زمین، تصادفی خوشایند است.
to meet by accident
برحسب اتفاق ملاقات کردن
بیمهی حوادث، بیمهی سوانح
تصادف اتومبیل
تصادف کردن
شکل جمع accident در زبان انگلیسی accidents است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accident» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accident