شکل جمع:
contingenciesپیشامد غیرمترقبه، حادثهی غیرقابل پیشبینی، رویداد احتمالی، محتملالوقوع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We are prepared for any contingency.
برای (مقابله با) هرگونه پیشامد غیرمترقبهای آمادهایم.
Businesses need to prepare for economic contingencies.
کسبوکارها باید برای احتمالات پیشبینینشدهی اقتصادی آماده باشند.
We should consider all contingencies before making a decision.
باید همهی رویدادهای غیرمنتظره را قبلاز تصمیمگیری در نظر بگیریم.
a reserve fund for contingencies
بودجهی ذخیره برای رویدادهای پیشبینی نشده
the contingencies of war
احتمال وقوع جنگ
a contingency plan
نقشهی غیرقابل پیشبینی
جدول همسانی، جدول همسایش، جدول توافق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contingency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contingency