Probability

ˌprɑːbəˈbɪlət̬i ˌprɒbəˈbɪləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    probabilities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
احتمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His story lacks probability.
- داستان او فاقد گمانه (احتمال) است.
- The probability of earthquake is high.
- احتمال (وقوع) زلزله زیاد است.
- His appointment to the job is a probability.
- انتصاب او به این شغل محتمل است.
- the law of probability
- قانون احتمالات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد probability

  1. noun likelihood of something happening
    Synonyms: anticipation, chance, chances, conceivability, contingency, credibility, expectation, feasibility, hazard, liability, likeliness, odds, outside chance, plausibility, possibility, practicability, prayer, presumption, promise, prospect, reasonableness, shot, snowball’s chance, toss-up
    Antonyms: improbability, unlikelihood

Collocations

لغات هم‌خانواده probability

ارجاع به لغت probability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probability

لغات نزدیک probability

پیشنهاد بهبود معانی