آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Prayer

prer preə

شکل جمع:

prayers

معنی prayer | جمله با prayer

noun countable B1

دعا، نیایش، مناجات

My grandmother's prayer was answered.

دعای مادر بزرگم اجابت شد.

He offered a prayer for the health of his family.

او برای سلامتی خانواده‌اش دعا کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a dinner-table prayer

دعای سر میز شام

a prayer for the dead

دعای اموات

a book of prayers

کتاب دعا

noun uncountable

نماز، عبادت، مراسم دعا، نیایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She was lost in prayer when I entered the room.

وقتی وارد اتاق شدم، او در نماز غرق شده بود.

The villagers gather every evening for communal prayer.

اهالی روستا هر شب برای عبادت جمع می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He says his prayers five times a day.

او روزی پنج بار نماز می‌خواند.

prayer is no other than serving mankind...

عبادت به‌ جز خدمت خلق نیست...

Friday prayer

نماز جمعه

He doesn't have a prayer.

او شانس موفقیت ندارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prayer

  1. noun pleading, especially with a deity;

Collocations

prayer rug (or mat)

قالیچه مخصوص نماز، سجاده

prayer meeting

گردهمایی برای دعا، دعای جمعی

سوال‌های رایج prayer

شکل جمع prayer چی میشه؟

شکل جمع prayer در زبان انگلیسی prayers است.

ارجاع به لغت prayer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prayer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prayer

لغات نزدیک prayer

پیشنهاد بهبود معانی