فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Imprecation

ˌɪmprɪˈkeɪʃn ˌɪmprɪˈkeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله

noun

لعن، نفرین، تضرع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He was muttering imprecations as he worked.

او در حین کار کردن، زیر لبی نفرین می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imprecation

  1. noun blasphemy
    Synonyms:
    curse swearing malediction

ارجاع به لغت imprecation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imprecation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imprecation

لغات نزدیک imprecation

پیشنهاد بهبود معانی