آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

خوان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khaan /

ادبی table, dinner table, tray, board

table

dinner table

tray

board

سفره

خانواده دور خوان جمع شدند تا شام بخورند.

The family gathered around the table for dinner.

او فنجان‌ها را به‌طور مرتب روی خوان چید.

She arranged the cups neatly on the tray.

اسم
فونتیک فارسی / khaan /

stage, phase

stage

phase

مرحله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

این خوان پروژه نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد.

This phase of the project requires careful planning.

خوان مسابقه سخت‌تر می‌شود.

The stage of the competition is getting tougher.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -khaan /

a combining form (meaning: reader, reading)

a combining form

خواننده، خواندن

کتاب‌خوان

well-read

آوازخوان

crooner

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
طبق طبق مائده

ارجاع به لغت خوان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوان

لغات نزدیک خوان

پیشنهاد بهبود معانی