فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سفره به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تکه‌ای پارچه یا پلاستیک که روی زمین یا میز پهن می‌کنند و غذاها و خوراکی‌ها را روی آن قرار می‌دهند

فونتیک فارسی

sofre
اسم

dinner cloth, napery, tablecloth, spread

او با دقت سفره را روی میز پهن کرد.

She carefully spread the tablecloth over the table.

علی خرده‌های نان را از روی سفره پاک کرد.

Ali wiped the crumbs off the tablecloth.

غذای نذری

فونتیک فارسی

sofre
اسم

food or party given to religious or charitable purposes

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

سفره‌ی مرتضی علی

dinner in commemoration of Morteza Ali

سفره‌ی حضرت ابوالفضل

lunch in commemoration of Hazrate Abolfazl

لایه‌ی آبزا

فونتیک فارسی

sofre
اسم

زمین‌شناسی aquifer

سفره منبع آبی قابل اتکایی را برای شهری که در نزدیکی قرار داشت، فراهم می‌کرد.

The aquifer provided a reliable source of water for the nearby town.

سفره‌ی زیرزمینی

underground aquifer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سفره

  1. مترادف:
    ادیم بساط خوان سماط نطع

ارجاع به لغت سفره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفره

لغات نزدیک سفره

پیشنهاد بهبود معانی