با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fascism

ˈfæʃɪzm ˈfæʃɪzm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fascisms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    سیاست فاشیسم
    • - The rise of fascism in Europe during the 20th century led to the outbreak of World War II.
    • - ظهور فاشیسم در اروپا در قرن بیستم باعث وقوع جنگ جهانی دوم شد.
    • - Many people consider fascism to be a dangerous and oppressive system.
    • - بسیاری از افراد فاشیسم را سیستمی خطرناک و ظالم تلقی می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fascism

  1. noun political system of dictatorship
    Synonyms: absolutism, authoritarianism, autocracy, bureaucracy, despotism, Nazism, one-party system, party government, racism, regimentation, totalitarianism
    Antonyms: democracy

ارجاع به لغت fascism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fascism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fascism

لغات نزدیک fascism

پیشنهاد بهبود معانی