با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Regimentation

ˌredʒəmenˈteɪʃn̩ ˌredʒɪmenˈteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گروه‌بندی، به‌صورت هنگ درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regimentation

  1. noun
    Synonyms: discipline, regulation, strict discipline, strictness, rigidity, standardization, methodization, uniformity, massing, collectivization, organization, planned-economy, arrangement, mechanization, institutionalization, classification, division, lining up, adjustment, harmonization, grouping, ordering, overorganization, tight-ship

ارجاع به لغت regimentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regimentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regimentation

لغات نزدیک regimentation

پیشنهاد بهبود معانی