آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Regimentation

ˌredʒəmenˈteɪʃn̩ ˌredʒɪmenˈteɪʃn̩

معنی regimentation

noun

گروه‌بندی، به‌صورت هنگ درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد regimentation

  1. noun
    Synonyms:
    organization arrangement discipline regulation classification grouping ordering uniformity adjustment harmonization standardization strictness division collectivization massing methodization institutionalization mechanization lining up rigidity planned-economy strict discipline tight-ship overorganization

ارجاع به لغت regimentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regimentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regimentation

لغات نزدیک regimentation

پیشنهاد بهبود معانی