Standardization

stændərdəˈzeɪʃn̩ ˌstændədaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    standardizations

معنی‌ها

noun
طبقه‌بندی، معیار‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
متعارف سازی، همگونی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد standardization

  1. noun The act of checking or adjusting (by comparison with a standard) the accuracy of a measuring instrument
    Synonyms: standardisation, calibration
  2. noun The imposition of standards or regulations
    Synonyms: uniformity, sameness, likeness, evenness, standardisation, levelness, monotony, normalization, normalisation

لغات هم‌خانواده standardization

ارجاع به لغت standardization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «standardization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/standardization

لغات نزدیک standardization

پیشنهاد بهبود معانی