با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Evenness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    یکنواختی، یکدستی، یکپارچگی
    • - evenness of tone
    • - یکنواختی لحن
    • - Part of what's beautiful about snow when it first falls is its undisturbed evenness.
    • - بخشی از زیباییِ برف هنگام نخستین بارش، مربوط به یکدستی دست‌نخورده‌ی آن است.
  • noun uncountable
    برابری، یکسانی، تساوی
    • - remarkable evenness
    • - برابری قابل‌توجه
    • - The score, 6–6, illustrated the evenness of the contest.
    • - امتیاز ۶-۶ تساوی مسابقه را نشان داد.
  • noun uncountable
    نرمی، همواری، صافی
    • - Results will be affected by the degree of evenness of the surface.
    • - میزان همواری سطح رویِ نتایج تأثیرگذار خواهد بود.
    • - Test the evenness of wool, twine, and silk.
    • - نرمیِ پشم، ریسمان و ابریشم را بسنجید.
  • noun uncountable
    (ریاضیات) زوجیّت، زوج بودن
    • - evenness of a function
    • - زوجیت تابع
    • - The Use of the Evenness of Eigenvalues of Similarity Matrices to Test for Predictivity of Ecosystem Classifications
    • - بهره‌گیری از زوج بودن مقادیر ویژه ماتریس‌های شباهت به‌منظورِ آزمایش پیش‌بینی طبقه‌بندی اکوسیستم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد evenness

  1. noun smoothness
    Synonyms: uniformity, likeness, equality, regularity

ارجاع به لغت evenness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evenness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evenness

لغات نزدیک evenness

پیشنهاد بهبود معانی