فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Calibration

ˌkæləˈbreɪʃn ˌkæləˈbreɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    calibrations

معنی

noun
درجه‌بندی، قطرسنجی، پرازه‌سنجی، زینه‌بندی، مدرج‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calibration

  1. noun the act of checking or adjusting (by comparison with a standard) the accuracy of a measuring instrument
    Synonyms:
    standardization standardisation

ارجاع به لغت calibration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calibration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calibration

لغات نزدیک calibration

پیشنهاد بهبود معانی