فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Calibrated

    ˈkæləbreɪted ˈkæləbreɪted ˈkæləbreɪted ˈkæləbreɪted

    سوم‌شخص مفرد:

    calibrates

    وجه وصفی حال:

    calibrating

    معنی

    adjective

    مدرج، درجه‌بندی شده، تنظیم‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت calibrated

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «calibrated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calibrated

    لغات نزدیک calibrated

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    online review out of order outside line para- pedestrian zone optician phone box phone call phone case phone number piece of paper pop music power button railway station rube آگاهاننده هلو سپهر ترنم یلدا وحید آوا همتا سهیل حدیث غزل هدیه حامی فریبا مهشید