شکل جمع:
lettersحرف الفبا ، حرف، حرف چاپی، نامه، مراسله، کاغذ، ادبیات، آثار ادبی، معرفت، دانش، با حروف نوشتن، با حروف علامت گذاشتن، اجازهدهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The word "table" has five letters.
واژهی «table» پنج وات دارد.
the letters of the alphabet
حروف الفبا
capital letter
حرف بزرگ
to teach a child his letters
یاد دادن الفبا به کودک
official letters
نامههای رسمی
You never answered my letters.
تو به نامههای من هرگز پاسخ ندادی.
a letter of introduction
معرفینامه
(a letter of) invitation
دعوتنامه
a business letter
نامهی بازرگانی
letter of recommendation
توصیهنامه
letter writing
نامهنگاری
letters of citizenship
مدارک شهروندی
faculty of letters
دانشکدهی ادبیات
a bright point in the history of British letters
نقطهی درخشانی در تاریخ ادب انگلیس
a man of letters
مردی عالم
letter of the law
نص قانون
He pays more attention to the spirit of the story than to the letter of it.
بیشتر به روح (یا باطن) داستان توجه میکند تا به متن آن.
to letter a poster
پوستری را دارای حروف (الفبا) کردن
to letter one's name
نام خود را با حروف نگاشتن
دقیقاً، حرفبهحرف، کلمه به کلمه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «letter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/letter