شکل جمع:
capitalsپایتخت (شهری که مرکز حکومت یک کشور یا یک منطقهی سیاسی کوچکتر است)
Tehran is the capital of Iran.
تهران پایتخت ایران است.
Erbil is the capital and most populated city in the Kurdistan Region of Iraq.
اربیل پایتخت و پرجمعیتترین شهر در منطقهی کردستان عراق است.
مرکز (مهمترین مکان برای یک کسبوکار یا فعالیت خاص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Paris is the fashion capital of the world.
پاریس مرکز مد جهان است.
Silicon Valley is known as the capital of technology innovation.
سیلیکون ولی به عنوان مرکز نوآوری فناوری شناخته میشود.
حرف بزرگ (الفبا)
The teacher asked the students to rewrite the sentence with a capital.
معلم از دانشآموزان خواست جمله را با حرف بزرگ بازنویسی کنند.
Remember to always use a capital at the beginning of your name.
به یاد داشته باشید که همیشه در ابتدای نام خود از حرف بزرگ استفاده کنید.
اقتصاد سرمایه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
Any merchant needs capital.
هر بازرگانی نیاز به سرمایه دارد.
He invested all of his capital into the new restaurant business.
او تمام سرمایهاش را در رستوران جدید سرمایهگذاری کرد.
معماری سرستون
The capital of the column was adorned with floral patterns.
سرستون ستون با نقوش گل آراسته شده بود.
The architect designed the building with grand marble capitals on each column.
معمار ساختمان را با سرستونهای مرمری بزرگ روی هر ستون طراحی کرد.
بزرگ (حرف)
Remember to always start your sentences with a capital letter.
به یاد داشته باشید که همیشه جملات خود را با حرف بزرگ شروع کنید.
A proper noun should always be written with a capital letter.
اسم خاص همیشه باید با حرف بزرگ نوشته شود.
حقوق مستوجب مرگ، مستحق مرگ (جنایت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
capital crime
جنایت مستوجب مرگ (اعدام)
The lawyer argued that the defendant's crime did not warrant a capital punishment.
وکیل استدلال کرد که جرم متهم مستلزم مجازات اعدام نیست.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی عالی، درجهیک، بسیار خوب
a capital idea
فکری عالی
This dessert is truly capital.
این دسر واقعاً درجهیک است.
capital virtues
محسنات اصلی
جدیترین
The CEO's capital decision led to the company's success.
جدیترین تصمیم مدیر عامل منجر به موفقیت شرکت شد.
The doctor expressed concerns about the patient's capital condition.
پزشک در مورد جدیترین وضعیت بیمار ابراز نگرانی کرد.
مربوط به سرمایه، سرمایهای
The CEO focused on growing the company's capital assets to attract more investors.
مدیرعامل بر رشد داراییهای سرمایهای شرکت برای جذب سرمایهگذاران بیشتر تمرکز کرد.
The board of directors discussed the company's capital structure during the meeting.
در این جلسه هیئتمدیره ساختار سرمایهی شرکت را مورد بحث و بررسی قرار داد.
با حروف بزرگ
حداکثر بهره را (از چیزی) گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capital» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capital