شکل جمع:
bartendersانگلیسی آمریکایی متصدی بار، میخانهدار، پیشخدمت بار، ساقی، میریز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I asked the bartender for another round of drinks for our table.
من از ساقی برای میزمان یک دور دیگر نوشیدنی خواستم.
The bartender greeted us with a warm smile.
میخانهدار با لبخندی گرم از ما استقبال کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bartender» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bartender