فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bartender

ˈbɑːrˌtendər ˈbɑːˌtendə ˈbɑːˌtendə

شکل جمع:

bartenders

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

انگلیسی آمریکایی متصدی بار، میخانه‌دار، پیشخدمت بار، ساقی، می‌ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I asked the bartender for another round of drinks for our table.

من از ساقی برای میزمان یک دور دیگر نوشیدنی خواستم.

The bartender greeted us with a warm smile.

میخانه‌دار با لبخندی گرم از ما استقبال کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bartender

  1. noun an employee who mixes and serves alcoholic drinks at a bar
    Synonyms:
    barman barkeeper mixologist

ارجاع به لغت bartender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bartender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bartender

لغات نزدیک bartender

پیشنهاد بهبود معانی