گذشتهی ساده:
initialledشکل سوم:
initialledسومشخص مفرد:
initialsوجه وصفی حال:
initiallingشکل جمع:
initialsآغازین، نخستین، اولین، اولیه، مقدماتی
What was his initial reaction?
واکنش نخستین او چه بود؟
the initial stage of a disease
مرحلهی آغازین بیماری
the initial letter of your name
نخستین حرف نام شما
حرف اول اسم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had carved his initials on the tree.
او حروف اول نام خود را بر درخت کنده بود.
پاراف کردن، حروف اول نام خود را نوشتن
to initial the minutes of a meeting
صورتجلسه را پاراف کردن
(چاپ) حرف بزرگ (بهویژه در اول هر پاراگراف)
(ریاضی) شرایط آغازی، شرایط اولیه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «initial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/initial