آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ خرداد ۱۴۰۳

    Fundamental

    ˌfʌndəˈmentl ˌfʌndəˈmentl

    شکل جمع:

    fundamentals

    صفت تفضیلی:

    more fundamental

    صفت عالی:

    most fundamental

    معنی fundamental | جمله با fundamental

    adjective C2

    اساسی، بنیادی، بنیادین

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a fundamental change

    تغییر اساسی

    the fundamental rules of arts and sciences

    اصول بنیادی علوم پایه و علوم انسانی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The fundamental difference between the two theories was their approach to problem-solving.

    تفاوت بنیادین بین این دو نظریه در رویکرد آن‌ها به حل مسئله بود.

    adjective C2

    ضروری، بسیار مهم، اساسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Respect is fundamental to maintaining healthy relationships.

    احترام برای حفظ روابط سالم ضروری است.

    Computers have a fundamental role in industry.

    کامپیوتر در صنعت نقش اساسی دارد.

    adjective

    موسیقی پایه (نت)

    In music theory, the fundamental tone is the lowest pitch in a chord.

    در تئوری موسیقی، نت پایه، زیرترین صدای آکورد است.

    The guitarist strummed the fundamental note.

    نوازنده‌ی گیتار نت پایه را زد.

    noun countable

    موسیقی نت پایه

    Without the fundamental, the chord sounds incomplete.

    بدون نت پایه، آکورد ناقص به نظر می‌رسد.

    He strummed the fundamental note.

    نت پایه را زد.

    adjective

    ریشه‌ای، نهادینه‌شده (مربوط به شخص)

    Everyone admired his fundamental good humor.

    همه شوخ‌طبعی ریشه‌ای او را تحسین کردند.

    Her fundamental good humor never wavered.

    شوخ‌طبعی نهادینه‌شده‌ی او هرگز متزلزل نشد.

    noun countable

    اصل اساسی، بخش اساسی، بخش بنیادی، قسمت اصلی

    The right to freedom of speech is a fundamental of democratic societies.

    حق آزادی بیان اصل اساسی جوامع دموکراتیک است.

    Trust is a fundamental in building strong relationships.

    اعتماد بخش بنیادی در ایجاد روابط قوی است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fundamental

    1. adjective basic, important
      Synonyms:
      important essential necessary key vital crucial major primary principal elemental integral original radical requisite significant axiomatic foundational bottom first constitutional elementary intrinsic underlying cardinal central prime primitive supporting bottom-line meat-and-potatoes constitutive grass-roots structural theoretical basal substratal sustaining indispensable primordial substrative underived axiological
      Antonyms:
      unimportant minor additional secondary auxiliary extra trivial subordinate advanced
    1. noun basic, essential part
      Synonyms:
      element factor principle basis foundation heart component constituent rule essential part cornerstone rudiment bottom line sine qua non brass tacks guts rock bottom ABCs nitty-gritty axiom law principium theorem coal and ice
      Antonyms:
      addition extra auxiliary subordinate trivia

    لغات هم‌خانواده fundamental

    • noun
      fundamentals
    • adjective
      fundamental
    • adverb
      fundamentally

    سوال‌های رایج fundamental

    شکل جمع fundamental چی میشه؟

    شکل جمع fundamental در زبان انگلیسی fundamentals است.

    صفت تفضیلی fundamental چی میشه؟

    صفت تفضیلی fundamental در زبان انگلیسی more fundamental است.

    صفت عالی fundamental چی میشه؟

    صفت عالی fundamental در زبان انگلیسی most fundamental است.

    ارجاع به لغت fundamental

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fundamental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fundamental

    لغات نزدیک fundamental

    • - fund
    • - fundament
    • - fundamental
    • - fundamental bass
    • - fundamental change
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.