آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Structural

ˈstrʌktʃrəl ˈstrʌktʃrəl

معنی structural | جمله با structural

adjective C2

ساختمانی، وابسته به ساختمان، وابسته به بنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

structural complexity

پیچیدگی ساختاری

structural steel

تیر فولادی ساختمان (ساختمانی)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Chehel-sotoon is still structurally sound.

چهل ستون هنوز از نظر ساختمانی محکم است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد structural

  1. adjective relating to or concerned with the morphology of plants and animals
    Synonyms:
    anatomical morphological anatomic basic organic formative morphologic fundamental architectural formational constructural skeletal tectonic formalistic geomorphological geomorphologic geotectonic
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده structural

ارجاع به لغت structural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «structural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/structural

لغات نزدیک structural

پیشنهاد بهبود معانی