فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Restructure

ˌriːˈstrʌktʃər ˌriːˈstrʌktʃə

گذشته‌ی ساده:

restructured

شکل سوم:

restructured

سوم‌شخص مفرد:

restructures

وجه وصفی حال:

restructuring

معنی‌ها

verb - transitive C2

بازسامان کردن، نوسازمان کردن، تجدید سازمان کردن

verb - transitive

دگرسان کردن، دگرگون کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
verb - transitive

شرایط وام را عوض کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد restructure

  1. verb construct or form anew or provide with a new structure
    Synonyms:
    reconstitute

لغات هم‌خانواده restructure

ارجاع به لغت restructure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restructure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restructure

لغات نزدیک restructure

پیشنهاد بهبود معانی