گذشتهی ساده:
restructuredشکل سوم:
restructuredسومشخص مفرد:
restructuresشکل جمع:
restructurings(شرکت و سازمان و فعالیت اقتصادی و غیره) تجدید ساختار، ساختاردهی مجدد، بازسازی
The company underwent restructuring and 1,500 workers lost their jobs.
تجدید ساختار در این شرکت اِعمال شد و ۱۵۰۰ کارگر بیکار شدند.
a major restructuring
بازسازی بزرگ
(امور مالی) تجدید ساختار (بدهی)، اقدام به بازپرداخت بدهی به روشی متفاوت یا در زمانی دیرتر از آنچه در ابتدا توافق شده است
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bankruptcy beckons if the company fails to agree a restructuring of its debts.
در صورتی که شرکت نتواند با اصلاح ساختار بدهیهای خود موافقت کند، ورشکستگی اتفاق میافتد.
Thanks to a financial restructuring and new management, it has returned to profit.
به لطف تجدید ساختار مالی و مدیریت جدید، شرکت دوباره سودده شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «restructuring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restructuring