آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Basic

    ˈbeɪsɪk ˈbeɪsɪk

    شکل جمع:

    basics

    صفت تفضیلی:

    more basic

    صفت عالی:

    most basic

    معنی basic | جمله با basic

    adjective B1

    بنیادی، اساسی، اصلی، اصولی، بنیانی، پایه‌ای، ابتدایی، اولیه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    the basic necessities of life

    نیازهای اولیه‌ی زندگی

    a basic economic problem

    مشکل بنیادی اقتصادی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the basic theme of the story

    موضوع اصلی داستان

    a basic arrangement

    ترتیب اساسی

    basic mathematical skills

    مهارت‌های بنیادین در ریاضیات

    They are basically the same.

    آنان اصولاً مشابه هستند.

    basic two-roomed apartments

    آپارتمان‌های ساده‌ی دو اتاقه

    basic process

    فرایند قلیایی

    noun countable

    پایه، اساس، اصل، بن، مواد اولیه، شالوده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    the basics of journalism

    اصول روزنامه‌نگاری

    noun

    بیسیک BASIC (زبان ساده‌ی کامپیوتری که در آن واژه‌های عادی انگلیسی و نشانه‌های ریاضی به‌کار رفته است)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد basic

    1. adjective elementary, fundamental
      Synonyms:
      essential necessary fundamental primary main key vital indispensable chief principal elementary elemental central underlying inherent intrinsic radical primitive substratal basal capital
      Antonyms:
      secondary additional extra inessential nonessential peripheral outside

    لغات هم‌خانواده basic

    • noun
      base, basis
    • adjective
      baseless, basic, based
    • verb - transitive
      base
    • adverb
      basically

    سوال‌های رایج basic

    شکل جمع basic چی میشه؟

    شکل جمع basic در زبان انگلیسی basics است.

    صفت تفضیلی basic چی میشه؟

    صفت تفضیلی basic در زبان انگلیسی more basic است.

    صفت عالی basic چی میشه؟

    صفت عالی basic در زبان انگلیسی most basic است.

    ارجاع به لغت basic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «basic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basic

    لغات نزدیک basic

    • - bashi-bazouk
    • - bashing
    • - basic
    • - basic english
    • - basic language
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.