آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ تیر ۱۴۰۴

    Hazard

    ˈhæzərd ˈhæzəd

    گذشته‌ی ساده:

    hazarded

    شکل سوم:

    hazarded

    سوم‌شخص مفرد:

    hazards

    وجه وصفی حال:

    hazarding

    شکل جمع:

    hazards

    معنی hazard | جمله با hazard

    noun countable C1

    مخاطره

    natural hazards such as earthquakes and floods

    مخاطرات طبیعی مانند زلزله و سیل

    Cigarette smoking is a serious health hazard.

    سیگار کشیدن برای سلامتی مخاطره‌ای جدی است.

    noun countable

    ورزش مانع (در زمین گلف)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The golf ball landed in the hazard.

    توپ گلف در مانع فرود آمد.

    This golf course has a number of hazards.

    این زمین گلف چندین مانع دارد.

    verb - transitive

    به مخاطره انداختن، به خطر انداختن

    I can't hazard my pension money on such a project.

    نمی‌توانم پول بازنشستگی خود را برای چنین طرحی به مخاطره بیندازم.

    He decided not to hazard the health of his children.

    تصمیم گرفت سلامتی فرزندانش را به خطر نیندازد.

    noun countable uncountable

    پیشامد، رویداد اتفاقی، اتفاق

    They met by hazard and got married soon after.

    آن دو برحسب پیشامد ملاقات و کمی بعد عروسی کردند.

    The outcome of a hazard changed everything.

    نتیجه‌ی اتفاق همه‌چیز را تغییر داد.

    noun plural

    راهنمایی و رانندگی چراغ‌های خطر (خودرو) (hazards)

    The driver switched on the hazards.

    راننده چراغ‌های خطر را روشن کرد.

    The hazards blinked rapidly.

    چراغ‌های خطر به‌سرعت چشمک می‌زدند.

    noun uncountable

    تاس‌بازی

    Let's play hazard before dinner.

    بیا قبل از شام تاس‌بازی کنیم.

    I lost all my money playing hazard last night.

    دیشب تمام پولم را با تاس‌بازی از دست دادم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hazard

    1. noun danger
      Synonyms:
      risk peril threat jeopardy endangerment imperilment thin ice hot potato risky business dynamite double trouble
      Antonyms:
      safety protection safeguard
    1. noun luck, chance
      Synonyms:
      chance possibility accident coincidence risk venture fluke go lucky break stroke of luck misfortune mishap wager fling toss-up adventure risky business way the ball bounces way the cookie crumbles long shot lucky hit hundred-to-one dynamite
      Antonyms:
      certainty assurance reality fact surety determination proof
    1. verb take a chance; risk
      Synonyms:
      gamble risk dare venture try speculate wager guess presume suppose jeopardize endanger imperil stake adventure volunteer submit proffer take a plunge go for broke throw out go out on limb skate on thin ice conjecture

    سوال‌های رایج hazard

    گذشته‌ی ساده hazard چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hazard در زبان انگلیسی hazarded است.

    شکل سوم hazard چی میشه؟

    شکل سوم hazard در زبان انگلیسی hazarded است.

    شکل جمع hazard چی میشه؟

    شکل جمع hazard در زبان انگلیسی hazards است.

    وجه وصفی حال hazard چی میشه؟

    وجه وصفی حال hazard در زبان انگلیسی hazarding است.

    سوم‌شخص مفرد hazard چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد hazard در زبان انگلیسی hazards است.

    ارجاع به لغت hazard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hazard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hazard

    لغات نزدیک hazard

    • - hazan
    • - hazara
    • - hazard
    • - hazardous
    • - haze
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.