آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

    Mishap

    ˈmɪshæp ˈmɪshæp

    معنی mishap | جمله با mishap

    noun C2

    رویداد ناگوار، بدبختی، قضا، حادثه بد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The voyage ended without any mishap.

    سفر دریایی بدون هیچ اتفاق ناگواری به پایان رسید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mishap

    1. noun bad luck; disaster
      Synonyms:
      trouble misfortune disaster adversity calamity catastrophe hardship failure accident annoyance disappointment setback loss inconvenience blow burden anxiety misery trial reverse harm affliction tragedy nuisance worry dole tribulation disadvantage casualty bad news bad break mischance visitation crunch contretemps unpleasantness stroke of bad luck tough luck rotten luck infelicity misadventure discomfort debacle cross
      Antonyms:
      fortune benefit advantage good luck blessing
    1. noun accident
      Synonyms:
      disaster misfortune mistake setback calamity smash collision pileup smashup blunder hazard fluke blow ill-fortune misadventure fender-bender rear-ender crack-up total stack-up wrack-up

    سوال‌های رایج mishap

    معنی mishap به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «mishap» در زبان فارسی به «سانحه» یا «حادثه‌ی بد و غیرمنتظره» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «mishap» معمولاً برای توصیف رخدادهایی به کار می‌رود که ناگهانی، کوچک یا بزرگ، اما ناخواسته هستند و اغلب باعث ناراحتی، آسیب یا وقفه در امور می‌شوند. برخلاف فاجعه‌های بزرگ، این کلمه بیشتر به رویدادهایی اشاره دارد که در زندگی روزمره رخ می‌دهند؛ مانند زمین خوردن، خراب شدن وسیله‌ای در زمان نامناسب یا حتی اشتباهات ساده‌ای که پیامد ناخوشایند دارند. ریشه‌ی این واژه به زبان انگلیسی میانه بازمی‌گردد که از ترکیب «mis» به معنای «بد» یا «اشتباه» و «hap» به معنای «اتفاق» ساخته شده است. بنابراین، در اصل، معنای آن «اتفاق بد» یا «حادثه‌ی ناخوشایند» است.

    در زبان انگلیسی معاصر، «mishap» دامنه‌ی وسیعی از کاربردها دارد. گاهی به اتفاقی نسبتاً کم‌اهمیت اشاره می‌کند، مثل ریختن قهوه روی لباس در یک جلسه کاری، و گاهی نیز می‌تواند درباره‌ی حادثه‌ای جدی‌تر به کار رود، مثل سانحه‌ی رانندگی. این انعطاف‌پذیری باعث شده که واژه هم در گفتار غیررسمی و هم در نوشتار رسمی به کار رود. مثلاً در گزارش‌های خبری ممکن است برای ملایم‌تر کردن شدت یک رویداد از آن استفاده شود.

    از جنبه‌ی روان‌شناسی زبانی، استفاده از «mishap» به جای کلماتی مانند «accident» یا «disaster» می‌تواند بار منفی کمتری به جمله بدهد. به بیان دیگر، وقتی گفته می‌شود «a minor mishap» شنونده ناخودآگاه شدت و جدیت حادثه را کمتر تصور می‌کند. این کاربرد در روابط انسانی نیز اهمیت دارد، زیرا انتخاب واژه‌ای ملایم‌تر می‌تواند مانع ایجاد اضطراب یا احساس گناه در طرف مقابل شود.

    در فرهنگ عمومی، داستان‌ها، فیلم‌ها و حتی کمدی‌ها مملو از «mishaps» هستند. بسیاری از لحظات طنز بر پایه‌ی همین حوادث کوچک و ناخواسته ساخته می‌شوند. مثلاً در یک فیلم کمدی، شخصیت ممکن است بارها دچار mishap شود، از افتادن در گل‌ولای گرفته تا گیر کردن در موقعیت‌های خجالت‌آور. به این ترتیب، این واژه نه‌تنها در زندگی واقعی، بلکه در ادبیات و هنر نیز جایگاه ویژه‌ای یافته است.

    «mishap» یادآور این نکته است که زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره است و هرچند بعضی از آن‌ها آزاردهنده‌اند، اما بسیاری دیگر می‌توانند بخشی از تجربه‌ی انسانی یا حتی سرچشمه‌ی خنده و خاطره شوند. این کلمه انعطافی دارد که هم می‌تواند رنج یک موقعیت را بیان کند و هم طنز آن را.

    ارجاع به لغت mishap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mishap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mishap

    لغات نزدیک mishap

    • - mishandle
    • - mishanter
    • - mishap
    • - mishear
    • - mishmash
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.