آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Visitation

ˌvɪzɪˈteɪʃn ˌvɪzɪˈteɪʃn

شکل جمع:

visitations

معنی visitation | جمله با visitation

noun

( visitational ) سرکشی، عیادت، دیدار، مهاجرت موسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the visitation of a cathedral by a bishop

سرکشی به یک کلیسای جامع توسط مطران

a hospital's visitation hours

ساعات ملاقات در بیمارستان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a visitation of the sick

دیدار از بیماران

a visitation of the plague for people's sins

بلای آسمانی به‌صورت طاعون به‌دلیل گناهان مردم

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد visitation

  1. noun a visit
    Synonyms:
    visit call temporary stay sojourn look in

Collocations

the visitation

(کلیسای کاتولیک) دیدار حضرت مریم از الیزابت

لغات هم‌خانواده visitation

سوال‌های رایج visitation

شکل جمع visitation چی میشه؟

شکل جمع visitation در زبان انگلیسی visitations است.

ارجاع به لغت visitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «visitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visitation

لغات نزدیک visitation

پیشنهاد بهبود معانی