امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sojourn

ˈsoʊdʒɜːrn ˈsɒdʒɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
اقامت موقتی، موقتاً، اقامت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sojourn

  1. noun brief travel; visit
    Synonyms:
    layover residence rest stay stop stopover tarriance vacation
  1. verb travel briefly; visit
    Synonyms:
    abide dwell inhabit linger lodge nest perch reside rest roost squat stay stay over stop tarry vacation

ارجاع به لغت sojourn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sojourn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sojourn

لغات نزدیک sojourn

پیشنهاد بهبود معانی