۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Reside

rɪˈzaɪd rɪˈzaɪd

گذشته‌ی ساده:

resided

شکل سوم:

resided

سوم‌شخص مفرد:

resides

وجه وصفی حال:

residing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

اقامت داشتن، مسکن داشتن، مقیم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She resides in a big house.

او در خانه‌ای بزرگ اقامت دارد.

the city in which I resided for many years

شهری که در آن سال‌ها اقامت داشتم

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The power of legislation resides in the parliament.

اختیار قانون‌گذاری مربوط به مجلس شورای ملی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reside

  1. verb live or exist in
    Synonyms:
    live inhabit occupy dwell stay settle remain lodge locate tenant sojourn squat roost nest perch populate people dig crash park hang one’s hat bide endure continue rest with lie consist be vested be intrinsic to abide

لغات هم‌خانواده reside

  • verb - intransitive
    reside

سوال‌های رایج reside

گذشته‌ی ساده reside چی میشه؟

گذشته‌ی ساده reside در زبان انگلیسی resided است.

شکل سوم reside چی میشه؟

شکل سوم reside در زبان انگلیسی resided است.

وجه وصفی حال reside چی میشه؟

وجه وصفی حال reside در زبان انگلیسی residing است.

سوم‌شخص مفرد reside چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد reside در زبان انگلیسی resides است.

ارجاع به لغت reside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reside

لغات نزدیک reside

پیشنهاد بهبود معانی