گذشتهی ساده:
residedشکل سوم:
residedسومشخص مفرد:
residesوجه وصفی حال:
residingمستقر بودن، اقامت داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
اقامت داشتن، مسکن داشتن، مقیم شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She resides in a big house.
او در خانهای بزرگ اقامت دارد.
the city in which I resided for many years
شهری که در آن سالها اقامت داشتم
The power of legislation resides in the parliament.
اختیار قانونگذاری مربوط به مجلس شورای ملی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reside» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reside